همین امروز؛ یعنی 21 مهر 96، سالگرد آشنایی و رفاقت با این بلاگر عزیز است. گاهی مخ آدم گریپاژ میکند و با دیدن بعضی از کلمهها، بدون اینکه ذرهای دقیق شود، اولین کلمهای که به ذهن متبادر میشود و به تعبیری در ذهن جاخوش کرده است، به مخیله خطور میکند. آن زمان از ذهنم عبور کرد آدرس قحط بوده که برای خودش انتخاب کرده؟ آخر «الاغ 28» هم شد آدرس! بعدها با دقت و ریز شدن در اصل کلمه، مثل شخصی که در جمع خجالت میکشد و آرامآرام از آن گوشۀ مجلس با هر ضرب و زوری، سینهخیز فرار میکند، از کنار نفسم که داشت چپچپ نگاه میکرد، سینهخیز گریختم.
لاعلاج دنیای وبلاگنویسی دنیای غریب و قریبی است. غریب از این بابت که بعضی با وجود رفاقت دیرینه، کمی که میگذرد، خود واقعی نشان میدهند. انگار سالیان سال است چشم به آنها نینداختهایم و توگویی شخصی از شمال کشور به اصفهان سفر کرده و مثل آدمهای دیگر، بیهیچ قرابتی در پیادهرو چهارباغ از کنارت میگذرد. امروز خرس هستند و فردا شغال و پسین فردا معلوم نیست چه باشند. و قریب از این منظر که بعضیها را وقتی چهار صباحی با هم معاشرت کردیم، تو گویی جزو یکی از اعضای خانواده محسوب میشوند. وقتی نیست یا برای مدتی خبری از او نداری، نگران میشوی و به ایندر و آندر میزنی بلکه خبری دریافت کنی. وقتی وبلاگش را بسته یا غیرفعال مییابی، از دست زمانه که کارش رقمزدن قصههای پرغصه است، غمگین میشوی. آدم اینها را که میبیند و نهتنها دیدن که با تمام جان احساس میکند، شک میکند که آیا بهواقع اینجا دنیای مجازی است؟ یا که نه، تنها بسان نامهایی است مثل محمد و علی و زهرا که برای بعضی جز صاحبان اصلی نهاده میشود و در آنها خبری از ستودهشدن، بزرگواری و درخشندگی نیست؟ خوب که دقت میکنیم و به استناد آنچه احساس میکنیم، «دنیای مجازی» تنها یک اسم برای شناخت است؛ برای اینکه تا بر زبان آمد، ذهن شنونده متبادر شود به اینجایی که هستیم. در حقیقت اینجا مربوط میشود به قلبهای حقیقی و هرچه در رابطه با حقایق باشد، حقیقی است نه مجازی. آنچه ما اینجا دیدیم نه آن است که شنیدیم.
من؟ «تهتغاری مامان و بابا. مینویسم تا بماند. یک انسان کاملاً معمولی و همیشه دوستدار سادگی. پیچیدگیهای ذهنیام دیوانهکننده است. بلندپروازی در ذات من است و شاید در کنارش واقعبین». آدمی خود را بهتر از دیگری میشناسد. بماند که «عرف نفسه» واقعی سخت به وجود میآید. اما همین الفاظی که بر روی صفحه نقش بست بعد از «من؟»، جدای از غلطهای املایی و نگارشی که گاهی و همیشه در متون این بلاگر دیدهام و حتی با تذکر هم درست نمیشود، حقیقت دارد. به سادگی و رقیقالقلبی او در اینجا ندیدهام. بیشیلهپیله است. دغلبازی ندارد و هرچه دارد به «بَر» دارد و امیدوارم تا زمانی که توی بالکن، روی صندلی گهوارهای نشسته و با عینک دایرهایاش کتاب میخواند، این صفا و صمیمیت و سادگی و صداقت بماند که انشاءالله میماند تا ابد. همینها هستند که اگر در اینجا با آنها آشنا شوی، رفتنشان، ننوشتنشان و بدتر از همه مریض شدنشان، نگرانت میکند. آدمی که حتی در حین مریضی، وقتی متوجه خرابی دستگاه نوار قلب بیمارستان میشود، با وجود استرس، دستگاه بیمارستان را تعمیر میکند، مشخص است چهجور آدمیست. آدمی کم پیش میآید که در این دنیای نسبتاً مجازی، خود حقیقیاش را پنهان کند. با دیدن و شنیدن این چیزهاست که آنچه دربارۀ آنها میخوانی و میبینی، جامۀ حقیقت میپوشند؛ آن هم از نوع مارکدار که برند خاص خود را دارد.
از وبلاگنویسیاش باید متذکر شوم که نوشتههای سادهاش مثل نویسندهاش، به جان و دل رسوخ میکنند اما، تکلیفش با خودش مشخص نیست. بین دو امر تردد دارد. نه رومیروم است، نه زنگیزنگ. ادعایش این است که هر نکتۀ مثبتی را میگیرد و سعی بر اعمال آن دارد، اما وقتی خوب دقت میکنیم، نهتنها اعمال نمیکند که به مسیر خود ادامه میدهد؛ مثل شوهری که زنش چیزی از او بخواهد و «چشم» بگوید، اما هیچوقت خواستهاش برآورده نمیشود. احساس میکنم قلباً میخواهد با نوشتهاش تاثیر بگذارد، اما از آنجایی که خودش نوشته را جدی نمیگیرد، لاجرم مخاطبش هم بهراحتی از کنار نوشتهها میگذرد. نویسندگی یک خصلت خیلی مهم دارد؛ بدون چون و چرا اول باید نوشته به دل نویسنده بنشیند و الّا نوشتنش غلط محض است؛ چانه هم برنمیدارد. نویسنده اگر مطلبش معشوقهاش نباشد، درمیماند. باید عاشق مطلب شد و تا از مغز، بهدرستی و آنجور که نویسنده میخواهد منتقل نشود، از فکرش بیرون نیاید؛ همانسان که من پریشب عاشق شدم و فکر امانم را بریده است. خارج از دنیای وبلاگنویسی و مهمتر از آن، او آدمیست خدایی و انسان؛ کسی که نه شبیه لاله اسکندری است و نه سیما تیرانداز؛ نه شباهتی با افسانه بایگان دارد و نه قرابتی با ویشکا آسایش. خودِ خودش است؛ شبیه خودش است. با همان نیمچه شناختی که در این مدت از او دارم، تنها یک مشکل اساسی دارد که اذیت میکند و آن اینکه «بذارم» را «بزارم» مینویسد.
برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 93