دنیای وب، دنیای تفاوتهاست. این را میشود با سرک کشیدن در پستهایی که روزانه آپ میشود فهمید. فضا را همیشه مجازی خواندند و این مَجاز، انگار که ریشه دوانده در قلب من و تو.
اینطور نیست! این فضا را همیشه فضای «نسبتاً مجازی» خواندم. سیستماش مجازیست، درست، اما من و تو چه؟ مجازی هستیم؟ هر چقدر هم قصد داشته باشیم خود را در لابلای این واژهها پنهان کنیم، آخِر جایی، در پاراگرافی، در جملهای و یا در واژهای، خود و شخصیت خود را لو میدهیم و این یعنی اینجا آنقدرها هم که فکرش را میکنید مجازی نیست؛ مسئولیم در برابر آنچه مینویسیم و میخوانیم. خوراک روحمان که باید پاک باشد، نه؟ اعتقاد دارید که نباید مواد شیمیایی داشته باشد؟ با هورمون رشد نکرده باشد؟ یا از آن جوجههایی نباشد که زود مرغ شده؟ بگذارید کمی به دوران کودکی برویم؛ دروغگو دشمن خداست، دروغ نگو که خدا سنگت میکند؛ به همان اندازه مزخرفنویس هم دشمن خداست، مزخرف ننویس و نخوان که خدا سنگت میکند (خودم را عرض میکنم :)... بازگردیم به زمان حال.
دست من بود یک رشتۀ دیگر هم به رشتههای دانشگاهی اضافه میکردم. علاوه بر زیستشناسی، جانورشناسی، روانشناسی و هر رشته دیگری که آخِرش یک «شناسی» دارد و خیلی هم در این زمانه مهم هستند، علیالخصوص جانورشناسی، باید «زمانشناسی» را هم اضافه کرد. اگر در اطراف شما فرد موفق و کاردرستی هست و اگر در کارش بدون اینکه تجسس محسوب شود، باریک شوید و کنترل نامحسوس داشته باشیدش، میبینید که رمز کاردرستیاش، استفاده دقیق و قشنگ از آن به آن زندگیست؛ اگر کسی را ندارید، من سراغ دارم. کاسۀ «چهکنم؟ چهکنم؟» مال همین هدر دادنهاست.
چیزی که همۀ ما مثل مسابقۀ فوتبال فقط در حال تماشایش هستیم، این است که زندگی مثل یک رود روان در حال جریان است، هر موقع آب رفتۀ این رود روان، دوباره به جوی بازگشت، عمر من و شما هم از نو شروع خواهد شد. باید ایستاد به همین امید که آب رفته به جوی بازگردد، تا زیر پایمان علف سبز شود.
مسئول نیستیم در برابر آنچه مینویسیم؟ در برابر زمانی که به اندازۀ پانصد کلمه، «فلانی» برای مطلبم خرج کرد، نباید پاسخگو باشیم؟ از آنطرف، آنچه را به عنوان غذای روح، به خورد روحمان میدهیم و از زمرۀ خزعبلات بوده، نباید پاسخگوی صاحب روحمان باشیم؟ پسفردا روحمان نمیگوید تو روحت؟!
زمان را بشناسیم. روزانه مقداری از زمانمان در فضای نسبتاً مجازی میگذرد. بدانیم چه مینویسیم و بدانیم چه میخوانیم. هم میشود آن را هدر رفته بشماریم و هم برعکس، از بودن در این فضای نسبتاً مجازی نهایت بهره را ببریم. این متن را اول تو سر خودم میکوبم و بعد تقدیم شما عزیزان میکنم و بعدش هم «افوض امری الیالله» و بدانید هر آنکس که دندان دهد، نان دهد. چه ربطی داشت؟ خودم هم نمیدانم.
میرزا نوشت:
دی برفت و امروز هم باقی نماند جان به فـردا میرسد تا میرود
ایـن نـفس را پـاس بایـد داشتـن کیـن نـفس از کیسۀ ما می رود
برچسب : وقت عزیز است غنیمت شمریدش صحبت, نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 80