کامنت گذاشتن حتی به اندازۀ خود پست گذاشتن میتواند ارزشمند باشد؛ به همینخاطر بالشخصه اگر ببینم بلاگری در نوشتن، تا حد زیادی کاربلد است، شاید به صورت صوری کامنتی بر مبنای پستش نگاشته باشم، اما به صورت خصوصی نکاتی را مِنباب خود پست و سبک نگارشش حتماً گوشزد میکنم؛ چون میدانم جَنَم نوشتن در وجودش نهفته است و این نهال کاشته شده است. این ادعا را تعدادی از بلاگرها میتوانند تأیید کنند. اما مسئلهای که باعث شد قلم بزنم و انگشتان کجم را روی دکمههای صفحهکلید بچرخانم، همان دو کلمۀ اول این یادداشت است که گاهی بعضیها با کامنتهای گرانبهایشان حتی، بیشتر از مطلب میتوانند آدم ممکنالخطاء را به تفکر وادارند.
به قول حضرت عشق (کازیمو)، دلیلی که باعث شد یک نوع بیخوابی دوستداشتنی از سر و کولِ چشمانم بالا برود و من را روی صندلی زهوار دررفتۀ گوشۀ اتاق بنشاند و ذهن مچاله شدهام را از صدای خفۀ واژهها پر کند و انگشتان کشیده و کجم را روی صفحهکلیدِ بینوایم برقصاند و واژههای دوستداشتنی را در آغوش گرم یکدیگر بچپاند و دکمۀ سبز رنگ ذخیره و انتشار را به آرامی بفشارد و در نهایت ستارۀ جعبۀ دنبالکنندگان وبلاگ شما را روشن کند، این کامنت مهم در وبلاگ «هلما بانو» بود که از اتفاق از طرف یک بلاگر خوشقلم نوشته شده است:
به راستی چگونه میشود که تصمیم میگیریم یک وبلاگ را دنبال کنیم! جواب هلما بانو به این کامنت به شدت مدبرانه است. همیشه علت برای دنبالنکردن یک وبلاگ وجود دارد؛ آن هم علتهای متنوع که به وفور و به هر بهانهای یافت میشود، اما چیزی که ممکن است تک و توک برایش علت یافت، کامنت «حورا» است که از نظر من برگرفته از یک تفکر کاردرست است. خیلی مشتاقم بدانم هدف از دنبالکردن وبلاگی از جانب شما چه میتواند باشد؟
خوانندۀ متفکر میداند که این یادداشت در قالب پست، لایۀ زیرین دارد.
برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 82