این روزها شبکۀ «آخ فیلم» (به قول خانم رفیعه رجعتی) یا همان «آی فیلم» خودمان، سریال «خوشغیرت» یا همان خوشرکاب(2) را پخش میکند و شخصیت «هپل» در این سریال، به شدت مرا یاد یکی میاندازد. خوب نیست آدم بوی گند بدهد. سرِ کلاس داستاننویسی هر چقدر خانمها عطر و ادکلن مصرف میکنند و قبل از آمدن، در شیشۀ ادکلن یا جعبۀ ادکلن یا قوطی ادکلن و یا هر چه اسمش را بگذارید، شناور میشوند، برعکس بعضی از آقایان بوی بوووووق میدهند.
یکی از آنها که از اتفاق همیشه سریش است و تا پای ماشین همیشه مرا همراهی میکند، بوی بوووووق میدهد و مرا یاد هپل میاندازد. از نیممتریاش نمیشود رد شد. انگار حمام در روند زندگی این بشر تعریف نشده است. هر روز هم با انواع سؤالات و نشاندادن نوشتههایش، در 20 سانتی من قرار میگیرد و انگار متوجه نمیشود که با اکراه پاسخ میدهم. امروز دیگر طاقت نیاوردم و پیش ماشین که داشت میگفت: «ببخشید آقا، من مفهوم این دیدگاه تکگویی بیرونی و درونی رو درست متوجه نشدم، اگه میشه یهبار دیگه بگین»، در حین سوار شدنم گفتم: «هر موقع رفتی حموم، کامل برات توضیح میدم؛ اصلاً کلاس خصوصی برات میذارم». تعجب کرد و گفت: «چی؟!». حالا که در ماشین نشسته بودم، شیشه را پایین دادم و گفتم: «بوی گند میدی پسر، میفهمی؛ بوی گند!» و پا را روی گاز فشار دادم و کلاچ را آرام رها کردم. همینطور سیخ ایستاده بود و رفتن مرا تماشا میکرد؛ این از توی آینه پیدا بود.
شما خودتان «گند» را به جای «سیب» در عنوان جایگزین کنید.
برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 73