یا حجه‌بن‌الحسن، کلیدو بگیر از حسن!

ساخت وبلاگ

من بیشتر اهل فرهنگم تا سیاست؛ به همین دلیل از سیاست حرفی نمی‌زنم و تمام پست‌های وبلاگ را نیز اگر نگاه کنید، به اندازۀ ذره‌ای نکتۀ سیاسی یافت نمی‌کنید. سیاست اما در نوشتار یا نوشتن مطلب دارم. بیشتر سعی می‌کنم نظرات و عقائدم را در صندوقچۀ درون قفسۀ سینه‌ام حفظ کنم و تا خوب سبک، سنگین و بالا و پایینش نکردم، به این صندوقچه کلید نیندازم.

در این چند روز پست‌های متفاوتی در مورد ابراز عقائد، حمایت‌ها، تخریب‌ها، توهین‌ها، نقدها و بیانیه‌ها، مِن باب انتخابات خواندم و اخبار را هر روز رصد می‌کردم. تنها چیزی که می‌شد از بین پست‌ها جدا کرد، علناً توهین به جناح مخالف و سعی در تخریب آن‌ها بود؛ دقیقاً مثل مناظره‌های بعضی نامزدها که بیشتر حول محور تخریب می‌گشت تا ارائۀ برنامه، اهداف آن‌ها برای آیندۀ مملکت و تشریک مساعی در پیشرفت آن!

برای منِ نوعی مهم است که رئیس جمهور مملکتم چه کسی باشد. مهم است که فردای انتخابات، نام چه کسی قرار است از تریبون رسانه‌ها اعلام شود. مهم است که قدم بردارم برای رسیدن تا پای صندوق رأی و با افتخار، رأی خودم را؛ رأی خودِ خودم را، رهسپار صندوق کنم، اما تهِ تهِ ماجرا را که خیلی عمیق نگاه کنید، می‌بینید که از آن‌طرف هم یک سری چیزهای مهمِ دیگر وجود دارند.

مهم است که طرفداران هر نامزدی نباید شبانه حمله کنند به ستاد نامزد رقیب و بریزند و بپاشند و بسوزانند. مهم است که شیشه‌های ستاد نامزد رقیب، نباید شکسته شود. مهم است به اموال عمومی ضربه زده نشود. مهم است من و شما با توهین به هم و تخریب، همدیگر را خرد نکنیم. مهم است ابراز عقائد ما در مورد فردی که قصد رأی دادن به او را داریم، در بلاگ‌های دیگر پست نشود و در آخِر، مهم است که ما با دید باز و با دیدن حقایق و تحقیق فراوان در مورد نامزدها، به اندازۀ یک رأی سهیم باشیم در مملکت. اما باز تهِ تهِ ماجرا را که نگاه می‌کنیم، حق و سهم ما همین یک رأی است. فردا روز یک‌نفر با همین یک رأی‌های ما راهی پاستور می‌شود و علی می‌ماند و حوضش؛ ما می‌مانیم و توهین‌هایی که به هم کردیم و تخریب‌هایی که داشتیم و نفرت از هم، به‌خاطر این‌که قبل از انتخابات، سعی داشتیم از نامزد انتخاباتی‌مان حمایت کنیم. چه شد؟ رئیس جمهور با آراء ما راهی پاستور می‌شود و ما می‌مانیم و توهین و تخریب و نفرت!

اشکالی ندارد؛ اگر جنگ برده را ببازیم و کار به نهروان بکشد، برد با علی‌ست؛ اما نباید گذاشت کار به نهروان بکشد. حواس‌مان به قرآن‌های سر نیزه باشد، قرآن ناطق علی‌ست. بدانید شنبه همه چیز اخص برای ما تمام می‌شود.

+ عنوان، شعاری بود که در شهر ما می‌دادند و همین‌طوری از خلاقیت جماعت ایرانی خوش‌مان آمد.

عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 71 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 13:36