دیدید وقتی فصل امتحانات شروع میشود و حسابی به شما سخت میگذرد و چه شببیداریها که نمیکشید، یک ندای درونی و یک الهام (نه آنکه ادعا دارد؛ منظورم همان الهام درونی است) میگوید «به جان خودم بذار ترم جدید شروع بشه، قول میدم از همون اولِ ترم درس بخونم» و بعد هم آش، همان آش میشود و کاسه همان کاسه؟ من الان دقیقاً در همین نقطه ایستادهام.
+ خدا رحمت کنه مادربزرگِ دوست عزیزم مستر مرادی و آقاجونِ حضرت عشق رو! یک صلوات خرجی نداره، چهار تا کلمه هم هست، هر کسی این صفحه رو باز کرد بسمالله...
برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 82