دوست ندارم اعلام تولد کنم؛ یعنی این حرکت را برافتاده میدانم. حالا دیشب دو دوست، قبل از اینکه حتی خانواده تبریک بگویند، پیشپیش تبریک گفتند و بهشدت خوشحالم کردند. خدا دلشان را شاد کند! ما که برایشان آرزوهای خوبخوب داریم. برای شما هم. هدیۀ شما به, ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">,خواستگاری,پایانی ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">,دوم,خواستگاری,سوم ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">,دوم,خواستگاری,دوم ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">,دوم,خواستگاری,دوم,پایانی ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">,دوم,خواستگاری,سوم ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">,دوم,خواستگاری,سوم ...ادامه مطلب
نظـرات بستـه است که تصور نکنید موظف به نظـر دادن هستیـد. هر کسی آمد، قدمش بـر روی چشــم. اگـر کــار یـا نظـری داشتیــد، در قسـمت «تمــاس با میـرزا» عنایـت بفـرماییـد، حتماً جوابگو خواهم بود. , ...ادامه مطلب
چندی پیش «هلمابانو»، در طی یک عملیات عوامپسندانه و خواصپسندانه، تصمیم گرفتند تغییر شگرفی در روند بلاگریشان بدهند و به جز موضوعات مهمی که خودشان به رشتۀ تحریر درمیآورند، موضوعاتی هم از دوستانشان بگیرند تا هم خدا را خوش بیاید و هم بندگان خدا را. ما نیز از آنجایی که وبلاگ ایشان جزو معدود وبلاگ, ...ادامه مطلب
ماجرا از آنجا آغاز شد که همیشه وقتی همسر مثلاً پول ایمپلنت درخواست میکرد یا چیزی میخواست یا عزم جزم میکرد هلک و هلک ما را به بازار هنر (بازار طلافروشان) ببرد، به شوخی میگفتم: «اگه از این حرفا بزنی عیال، میرم ازدواج میکنما!»، عیال هم بادی به غبغب میانداخت و میگفت: «بگیر، اشکالی نداره، من را, ...ادامه مطلب
وقت سخن نترس، بگو آنچه گفتنیستشمشیر روز معرکه زشت است در نیام!_____نظـرات بسته است کـه تصور نکنید موظف بـه نظـر دادن هستیـد. هر کسی آمد، قدمش بر روی چشـم. اگــر کــار یـا نظـری داشتیـد، در قسمت «تمـاس بـا میـرزا» عنـایت بفرماییـد، حتـماً جـوابگو خواهــم بود. , ...ادامه مطلب
وقت سخن نترس، بگو آنچه گفتنیستشمشیر روز معرکه زشت است در نیام!_____نظـرات بسته است کـه تصور نکنید موظف بـه نظـر دادن هستیـد. هر کسی آمد، قدمش بر روی چشـم. اگــر کــار یـا نظـری داشتیـد، در قسمت «تمـاس بـا میـرزا» عنـایت بفرماییـد، حتـماً جـوابگو خواهــم بود. , ...ادامه مطلب
وقت سخن نترس، بگو آنچه گفتنیستشمشیر روز معرکه زشت است در نیام!_____نظـرات بسته است کـه تصور نکنید موظف بـه نظـر دادن هستیـد. هر کسی آمد، قدمش بر روی چشـم. اگــر کــار یـا نظـری داشتیـد، در قسمت «تمـاس بـا میـرزا» عنـایت بفرماییـد، حتـماً جـوابگو خواهــم بود. , ...ادامه مطلب
معلوم شد که دعاهایتان مستجاب میشود. در شب نوزدهم تقدیر رقم خورد، در شب بیست و یکم تأیید و حتماً اگر یک شب دیگر میرزا را دعا کنید، فردا شب به تثبیت میرسد. سحر که همسر مکرمه و محترمه تشریف آوردن منزل، در مراسم دختری را دیده بودند که به تعبیر خود ایشان «مثل پنجۀ آفتاب» بوده و قرار شد بعد ماه مبا, ...ادامه مطلب
یکساعت و نیم در اتاق نشسته بودیم و صحبت میکردیم. حرفهایم را زده بودم و مقداری گردن را به طرف راست خم کرده بودم و دست راستم را به طوری که کف دست به زیر چانه و انگشتان روی لپ قرار گرفته بودند، محو تماشای همسر دوم و صحبتهای شیرینش شده بودم. همینطور ایشان صحبت میکرد و من با اولین جملهای که شروع کرد، در همین حالتی که شرح دادم، محو تماشای خانم شده بودم و حتی پلک هم نمیزدم. یکدفعه با جملۀ: «ببخشید، تو صورت من چیزی هست؟» به خودم آمدم و خودم را جمع و جور کردم و گفتم: «نه، منتها عادت دارم وقتی به حرف کسی گوش میدم، حتماً باید به شخص مورد نظر نگاه کنم تا تمرکز حواس پیدا کنم و حرفش رو متوجه بشم، راستش رو بخواید همینطور که طرف مقابلم صحبت میکنه، تموم صحبتهاش با افکار من آمیخته میشه!» یک جوری بحث را جمع و جور کردم تا ایشان ادامه بدهند. انقدر غرق صحبت شده بودیم که حوصله همسر اول سر رفته و به پشت در تشریف آورده و صدا زدند: «میرزا! دیگه دیر وقته و میخوان استراحت کنن، اگه صلاح میدونید برای جلسۀ اول کافیه.» خوشصحبت بود. با ادب، خانوادهدار، به قول خودشان فقط کافیست شوهر محبت کند، آن وقت ب,همسر دوم شریفی نیا,همسر دوم مهران مدیری,همسر دوم شهاب الدین غندالی ...ادامه مطلب