همسر دوم!

ساخت وبلاگ

یک‌ساعت و نیم در اتاق نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم. حرف‌‌هایم را زده بودم و مقداری گردن را به طرف راست خم کرده بودم و دست راستم را به طوری که کف دست به زیر چانه و انگشتان روی لپ قرار گرفته بودند، محو تماشای همسر دوم و صحبت‌های شیرینش شده بودم.

همین‌طور ایشان صحبت می‌کرد و من با اولین جمله‌ای که شروع کرد، در همین حالتی که شرح دادم، محو تماشای خانم شده بودم و حتی پلک هم نمی‌زدم.

یک‌دفعه با جملۀ: «ببخشید، تو صورت من چیزی هست؟» به خودم آمدم و خودم را جمع و جور کردم و گفتم: «نه، منتها عادت دارم وقتی به حرف کسی گوش میدم، حتماً باید به شخص مورد نظر نگاه کنم تا تمرکز حواس پیدا کنم و حرفش رو متوجه بشم، راستش رو بخواید همین‌طور که طرف مقابلم صحبت می‌کنه، تموم صحبت‌هاش با افکار من آمیخته میشه!» یک جوری بحث را جمع و جور کردم تا ایشان ادامه بدهند.

انقدر غرق صحبت شده بودیم که حوصله همسر اول سر رفته و به پشت در تشریف آورده و صدا زدند:

«میرزا! دیگه دیر وقته و می‌خوان استراحت کنن، اگه صلاح می‌دونید برای جلسۀ اول کافیه.»

خوش‌صحبت بود. با ادب، خانواده‌دار، به قول خودشان فقط کافی‌ست شوهر محبت کند، آن وقت با تمام وجود در هر برهه از زمان، با دارا و ندار بودنش، با خوشی و ناخوشی‌اش، با همّ و غم و حب و بغضش می‌سازد و در کل از نظر میرزا، همه چیز تمام بود و تنها یک مشکل که ابتدا مطرح شد و ایشان چه با ادب پاسخ دادند که: «پس اگه باب میلتون نیست، شروع نکنیم و ادامه ندیم!» میرزا را اذیت می‌کند.

عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : همسر دوم شریفی نیا,همسر دوم مهران مدیری,همسر دوم شهاب الدین غندالی, نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 21:29