عروسی هم عروسی های قدیم!

متن مرتبط با «زندگی با طعم ام اس» در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! نوشته شده است

نویسنده بی‌نیاز از دستور زبان است؟

  • یادداشتی بر خودآموز نویسندگی کاری به فرهنگستان و دبیرستان نداریم، اما چیزی که مسلم است این است که ظاهر نشان دهندۀ باطن است. این یک اصل است؛ البته اگر تظاهر را کنار بگذاریم. رنگ رخساره نشان می‌دهد از س, ...ادامه مطلب

  • داستان بی‌اتفاق داستان نیست (برای سخن‌سرا)

  • حادثه جزو لاینفک داستان,, است؛ یعنی داستان,,ِ بی‌حادثه پیدا نمی‌کنید، اما این دلیل نمی‌شود هر نوشته‌ای که سرشار از حادثه است را داستان,, بنامیم. به‌عبارتی، هر داستان,,ی دارای حادثه است، اما هر سلسله حوادثی من, ...ادامه مطلب

  • بی‌مایه فطیر است! (برای سخن‌سرا)

  • داستان بی‌طرح بی‌مایه است و بی‌مایه هم هر شیئی فطیر,. بِنای بی‌نقشه بنایی است هشلهف. عملیات بدون نقشه محکوم است به شکست. فورستر دو عبارت معروف برای, بیان تفاوت طرح و داستان دارد؛ می گوید: «سلطان مُرد و , ...ادامه مطلب

  • کم‌ گفتن هر سخن صواب است (برای سخن‌سرا)

  • «هرآنچه نامربوط به داستان است بزدایید. اگر در فصل اول گفته‌اید تفنگی بر دیوار آویخته است، در فصل دوم یا سوم تفنگ قطعاً باید شلیک کرده باشد. اگر بنا نبوده شلیک کند، پس بر دیوار هم آویخته نبوده»؛ این عب, ...ادامه مطلب

  • مُحیا یا مُهیا؛ مسئله این است!

  • یکی از دختران بلاگر که اسمش «محیا» بوده و همیشه در زیر مطالبش مکرر با خطاب «مهیا» مواجه می‌شده، در پستی جداگانه می‌نویسد: «من می‌خوام یه‌ چیزی بگم، یه مسئله,‌ای که برای من خیلی مهمه، یه چیزی تو مایه‌, ...ادامه مطلب

  • آیا ویار تکلم در حد این حرف‌هاست؟

  • به درخواست یکی از دوستان که نظرم را در مورد پستِ آخر « ویار, تکلم,» جویا شده، باید عرض کنم که ویار, اصلاً در حدی نیست که بنده نظری راجع به نوشته‌هایش داشته باشم؛ بلاگری است همچون صدها بلاگر دیگر که در سرو, ...ادامه مطلب

  • زبان مادری

  • سلام 1. سوّم یا چهارم دبیرستان بودم. آقای دُربیگی دبیر ادبیّات‌مان یک بیت شعر را از همه کلاس سی‌واندی‌نفره‌مان پرسید. هیچ‌کس نتوانست درست معنا کند «نه در مهد که نیروی حالت نبود / مگس‌راندن از خود مجال‌ت نبود» سعدی را. حالا هر وقت پوشک مادرم را عوض می‌کنم یاد آن‌روز می‌افتم.2. مادر، دست‌ش را می‌گذارد روی شانه‌ام، یا علی می‌گوید زیر لب و برمی‌خیزد؛ مادر، پوکی , ...ادامه مطلب

  • کاما

  • سلام فصلنامۀ «کاما» رو می‌تونید از اینجا دانلود کنید., ...ادامه مطلب

  • شصت‌سال اولش سخت است!

  • حقیقت امر این است که ملاک خوب‌بودن و بد بودن آدم‌ها در نظر دیگران امروزه تغییر کرده است. قدیم می‌گفتند مثلاً فلانی آدم خوبی‌ست؛ چون نماز می‌خواند، روزه‌اش ترک نشده و خلاصه آدم باخدا و باصفایی‌ست و در صراط مستقیم قدم برمی‌دارد. پربیراه هم نمی‌گفتند؛ یعنی کسانی که تمام فرائض را انجام می‌دادند، حقیقتاً به واسطۀ انجام آن‌ها، خواه‌ناخواه در مسیر حقیقت و درستی بودند و خود نفس اعمال، باعث می‌شد کج‌روی نکنند. تأکید می‌کنم که پایۀ اصلی این ملاک، درست انجام دادن نفس اعمال بود. خودمانی اگر بخواهم بگویم، می‌رود در وادی همان مثال «چون که صد آید، نود هم پیش ماست». امروزه اما ملاک متفاوت شده است؛ یعنی شما همین که با چندنفر خوش‌وبش کنی و ظاهراً اخلاق درستی داشته باشی و در یک‌کلام، کاری به جایی نداشته باشی، سرت در لاک خودت باشد و صبح بروی پی یک‌لقمه نان که حرام و حلالش تفاوتی ندارد و از همه مهم‌تر، از ترس، مطیع زنت باشی، آدم خوبی جلوه می‌کنی. حالا کاری به این ندارند که تارک‌الصلاتی و روزه‌ها را یکی پس از دیگری آقاوار خورده‌ای و اصلاً زبیخ‌وبن، به هیچ‌چیز اعتقاد نداری. آن‌چه گفتم را بخواهم در یک‌جمله جمع و جورش کنم، می‌شود قدیم ملاک خوب‌بودن، خدایی بودن و سپس انسانیت بود، امروز ملاک چرخیده و چرخیده و رسیده به فقط انسانیت. این چیزی که گفتیم فی‌نفسه بد نیست؛ یعنی بشر اگر انسان باشد و کارهای انسان‌دوست, ...ادامه مطلب

  • اعداد و ارقام در مطلب

  • احتمالاً این نکته برای شما جالب باشد. شمایی که برای نوشتن مطلب‌تان به اندازۀ هر کلمه وقت صرف می‌کنید. نوشتن اعداد در متن، قاعده‌های خاص خودش را دارد. منظور از متن، متون غیرعلمی هستند؛ یعنی همین متونی که روزانه در وب‌ها منتشر می‌کنید. منظور از علمی نیز این است که مثلاً قصد دارید در یک‌مطلب بحث مساحت‌ها و محاسبات مکانی یا مثلاً زمان وقوع قمر در عقرب را محور اصلی قرار دهید؛ مثلاً این متن از خانم‌لبخند. در متون غیرعلمی، اعداد به این صورت نوشته می‌شوند: 1) اعداد طبیعی که وسط اجزای آن «واو» نمی‌آید، با حروف نوشته می‌شوند؛ مثل: دوازده مهر، تولد حسین مداحی است. در اینجا فقط عدد 9 به رقم نوشته می‌شود؛ چون احتمالاً با کلمۀ مشابه اشتباه می‌شود. 2) اعداد ترکیبی که وسط دو بخش آن «واو» قرار می‌گیرد، با رقم نوشته می‌شوند؛ مثلاً: هلما نوشت: 23 سالگی برای شروع دیر نیست. 3) عددی که در آغاز جمله نوشته می‌شود، با حروف و بقیۀ جمله با رقم نوشته می‌شود؛ مثلاً: هشت کتاب و 3 قلم و 1 جام از کشف رازی به حضرت عشق تحویل دادم. اعداد زیر با حروف حتماً: 1) اعداد ترتیبی؛ مثلاً: حوا نوشت: شاید آن لحظه‌ای که سومین و آخرین دوست مجازی‌ام گفت. 2) قرن و سده و دهه؛ مثلاً: بانوچه نوشت: نشسته بودیم منتظر حاج‌آقا شریعتی که از قم آمده بود برای دهۀ اول محرم. 3) شمارۀ راه و خیابان و کوچه؛ مثلاً: فرشته می‌نویسد: من و مادرم، آش , ...ادامه مطلب

  • سخنی با منتقد فیش‌نگار

  • آدم وقتی در این فضای نسبتاً مجازی، بلاگرهایی را می‌بیند که دغدغۀ نوشتن دارند، کیف می‌کند. از سر کشتن وقت و سرگرمی قلم نمی‌زنند و دوست دارند چیزی به مخاطب اضافه کنند و یا حداقل بحثی زیر مطلب شکل دهند. دوست دارند تأثیرگذار باشند و یا لااقل وجدان‌شان راحت باشد که گزافه نگفته‌اند. این‌که نویسندگان از دیگران ایده بگیرند و مطلب خلق کنند، نه‌تنها بد نیست که صد البته تحسین هم می‌شود. سوژه از آسمان نزول نمی‌کند. ایده‌ها عمدتاً در پس نوشته‌های دیگران و مطالعۀ آثار اهل قلم به دست می‌آید. وقتی مطلبی –هرچند در موجودی شیطان‌صفت مثل تلگرام- مطالعه می‌شود، احتمال دارد نکته‌ای که از قبل در پستوی ذهن خواننده بوده، با نکته‌ای در متن، ارتباط بگیرد و سبب خلق نوشته‌ای مجزا، برگرفته از نویسنده‌ای جدید شود. علی‌ای‌حال یکی از وبلاگ‌هایی که می‌خوانم، وبلاگ «هنر تایپ کردن از بی‌هنر دردمند» است که به‌واقع با توصیفات بند اول مطابقت دارد. در پست آخِر، بنابر قراری که با خود گذاشته بوده، نیت کرده است به صدمین وبلاگ دنبال‌کننده‌اش سری بزند و مطلبی برای او بنویسد. عدل «فیش‌نگار» به تله می‌افتد. اولین نکتۀ آموزشی - اخلاقی در این پست که مرد کهن می‌خواهد دریافتش کند، این نکته است: «به‌خاطر این‌که به عهدی که با خود بسته‌ام وفا کنم و این زیرقول و قرار زدن برایم عادت نشود». عبارتی است ساده. بارها و بارها شنیده‌ایم و دیده, ...ادامه مطلب

  • خر چه داند قیمت نقل و نبات! (پایانی)

  • هرچه می‌کشیم از دست ولنگ‌ و واز بودن بعضی خانواده‌هاست. گل‌و‌گشاد بودن آن‌ها و این‌که بعضی‌ها با همۀ اقوام؛ اعم از دختر و پسر، احساس راحتی و خواهر و برادر بودن می‌کنند. این راحت‌بودن شاید از طرف دختر مسئله‌ای نباشد؛ چون حیا اجازۀ دخالت نمی‌دهد و کمت, ...ادامه مطلب

  • دوم آبان

  • دوست ندارم اعلام تولد کنم؛ یعنی این حرکت را برافتاده می‌دانم. حالا دیشب دو دوست، قبل از این‌که حتی خانواده تبریک بگویند، پیش‌پیش تبریک گفتند و به‌شدت خوشحالم کردند. خدا دل‌شان را شاد کند! ما که برای‌شان آرزوهای خوب‌خوب داریم. برای شما هم. هدیۀ شما به, ...ادامه مطلب

  • خر چه داند قیمت نقل و نبات! (1)

  • شب یلدای چندسال پیش بود که همه جمع شده بودیم خانۀ عمو. عمو آدم بی‌جذبه‌ای‌ست. بعضی پدرها وقتی شصت‌سالگی را رد می‌کنند، هنوز هم نیم‌چه جذبه و سیطره‌ای بر اعضای خانواده دارند و به‌عبارت دیگر، همۀ اعضاء از او حساب می‌برند. عموی من اما از زمرۀ این افراد, ...ادامه مطلب

  • خر چه داند قیمت نقل و نبات! (2)

  • آن‌زمان رابطه‌های خیابانی آسان نبود. دوطرف باید تمام جوانب را سنجیده، با نامه _آن‌هم زیرسنگ_ همدیگر را خبر می‌کردند و قرار می‌گذاشتند. مثل الان نبود که با امکانات فراوان، اعم از موبایل، ایمیل، پیامک، شبکه‌های اجتماعی (لعنت‌الله‌علیهم!) و قس‌علی‌هذا،, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها