سخنی با منتقد فیش‌نگار

ساخت وبلاگ

آدم وقتی در این فضای نسبتاً مجازی، بلاگرهایی را می‌بیند که دغدغۀ نوشتن دارند، کیف می‌کند. از سر کشتن وقت و سرگرمی قلم نمی‌زنند و دوست دارند چیزی به مخاطب اضافه کنند و یا حداقل بحثی زیر مطلب شکل دهند. دوست دارند تأثیرگذار باشند و یا لااقل وجدان‌شان راحت باشد که گزافه نگفته‌اند. این‌که نویسندگان از دیگران ایده بگیرند و مطلب خلق کنند، نه‌تنها بد نیست که صد البته تحسین هم می‌شود. سوژه از آسمان نزول نمی‌کند. ایده‌ها عمدتاً در پس نوشته‌های دیگران و مطالعۀ آثار اهل قلم به دست می‌آید. وقتی مطلبی –هرچند در موجودی شیطان‌صفت مثل تلگرام- مطالعه می‌شود، احتمال دارد نکته‌ای که از قبل در پستوی ذهن خواننده بوده، با نکته‌ای در متن، ارتباط بگیرد و سبب خلق نوشته‌ای مجزا، برگرفته از نویسنده‌ای جدید شود.

علی‌ای‌حال یکی از وبلاگ‌هایی که می‌خوانم، وبلاگ «هنر تایپ کردن از بی‌هنر دردمند» است که به‌واقع با توصیفات بند اول مطابقت دارد. در پست آخِر، بنابر قراری که با خود گذاشته بوده، نیت کرده است به صدمین وبلاگ دنبال‌کننده‌اش سری بزند و مطلبی برای او بنویسد. عدل «فیش‌نگار» به تله می‌افتد. اولین نکتۀ آموزشی - اخلاقی در این پست که مرد کهن می‌خواهد دریافتش کند، این نکته است: «به‌خاطر این‌که به عهدی که با خود بسته‌ام وفا کنم و این زیرقول و قرار زدن برایم عادت نشود». عبارتی است ساده. بارها و بارها شنیده‌ایم و دیده‌ایم و به قلت رفتار کرده‌ایم. نکته اما در این است که خوانندۀ فهیم حتی از روی آن نباید به راحتی گذر کند. حداقل هشدار است. این دقیقاً همان است که در پاراگراف اول گفتیم و احساس می‌شود.

برگردیم سر مطلب فیش‌نگار. قبلاً گفتم و تکرار آن نیز خالی از لطف نیست. کسی که نقد می‌کند، پیشنهاد می‌دهد و جزو افراد تأثیرگذار است، باید بیشتر حواسش جمع مطلبش باشد. بعضی از سر رفع تکلیف مطلب می‌خوانند، اما نویسنده یا منتقد باید بداند که مخاطبانی هم این لابلا، دنبال خواندن به معنای واقعی کلمۀ «خواندن» هستند؛ یعنی مطالعه می‌کنند که یاد بگیرند، پس نباید در مطلب کلماتی مثل «بزارم»، «منجرب» و «بدونه» یافت شود. در مَثَل مناقشه نیست؛ پدری که درس نخوانده باشد و از اول کمک‌حال ابوی در امر کشاورزی بوده، فرزند طالب علم ریاضی‌اش، در همین موضوع از پدر حساب نمی‌برد.

و اما نکاتی که برای فیش‌نگار وجود دارد. به‌هیچ‌وجه ظاهر نشان دهندۀ باطن نیست که حتی در مطلب از آن اغماض کنیم. برای کسی که قصد دارد صرفاً از اصفهان به مشهد برود –با این فرض که قصدش فقط رفتن و رسیدن باشد- فرقی نمی‌کند که با تاکسی برود یا اتوبوس و یا هواپیما؛ چون هرسه وسیله، هدف را میسور می‌سازد. اگر بحث سختی و راحتی به وسط کشیده شود، مسئله فرق می‌کند که اینجا غرض رسیدن است. محتوای مطلب برای فیش‌نگار مهم است که از اتفاق به خوب نکته‌ای هم اشاره شد؛ «جمع آوری فیش‌ها کار جالبی است» و الّا قالب هرچه باشد، مخاطب را به مقصد می‌رساند.

کار فیش‌نگار همان‌طور که از اسمش پیداست، مشخص است. پیشنهاد اولی که داده شد، فی‌نفسه بد نیست؛ یعنی به‌نظر جمع‌آوری فیش به تنهایی کفایت نمی‌کند. نه این‌که نویسنده در فیش دست‌کاری کند، بلکه راهکاری که ارائه دادند و تصور می‌کنم منظورشان این باشد که لااقل نظر خود جمع‌کنندۀ فیش، جدای از خود فیش، در ذیل آن ذکر شود، به‌شدت مؤثر است و حتی باعث می‌شود تبادل‌نظر بیشتری هم صورت بگیرد؛ البته اگر فیش‌نگار، هم‌نظر با کاتب اصلی باشد، همان گذاشتن فیش کفایت می‌کند. صد البته با مباحثه در مورد یک موضوع، علم محکم‌تر می‌شود.

پیشنهاد دوم ایشان به‌شدت درست است؛ بماند که با روند کاری فیش‌نگار تناسبی ندارد. فیش‌نگار اگر غیر از این باشد، دیگر فیش‌نگار نیست. اما اصل پیشنهاد حرف ندارد. «در وبلاگ، مخاطب به‌دنبال یادگیری است، تلگرام نیست که برای فراغت آمده باشد» به‌شدت درست است. اگر بر تعداد متفکران نسبت به این عبارت، روز به روز اضافه شود، رو به صعود خواهیم رفت. وقتی خوب دقت کنیم، می‌فهمیم که خیلی‌ها به این رسیده‌اند که هیچ‌کجا وبلاگ نمی‌شود و شیاطینی چون تلگرام و اینستاگرام، صرفاً برای سهولت در ارتباط است.

به‌هرحال آدم وقتی با متفکران اهل قلمی همچون دو بلاگر نام برده روبرو می‌شود، می‌فهمد که هنوز روح و روان وبلاگ‌نویسی خدشه‌دار نشده و هستند کسانی که دغدغه‌اش را دارند و به‌واقع جلوه‌دهندۀ همان شعار اولیۀ بیان؛ یعنی «رسانۀ متخصصان و اهل‌قلم» هستند. اگر این‌ها نباشند، بیان را «هتل استانبول» و «هتل ازمیر» و نوشته‌های بی‌محتوا از جا می‌کَند و آن‌وقت است که به قول حسن قاسمی، باید به‌خاطر این رسانه، یک‌دقیقه سکوت کرد.

عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 96 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 10:33