نیم‌نگاهی به عملکرد ضعیف مسابقه تا اتمام مرحلۀ اول

ساخت وبلاگ

گاهی غرور کاذب مانع از ورود حرف درست به قلب بشر می‌شود. ممکن است برای «کم‌نیاوردن» در جلوت به کار خود ادامه دهند اما، همین‌که در خلوت به فکر بروند و پی به مسیر اشتباه ببرند، کفایت می‌کند. آرام‌آرام اما باید جابیفتد که نقدها به هیچ‌وجه بازگشت به افراد و شخصیت‌ها ندارند؛ نقدها برمی‌گردند به نوشته‌ها، فیلم‌ها، عملکردها و... .

اجازه بدهید اولاً شهادت امام‌صادق علیه‌السلام را تسلیت بگویم و ثانیاً پیش‌پیش تبریکات صمیمانۀ خودم را خدمت کسانی که به مرحلۀ بعد راه یافتند اعلام کنم و به کسانی هم که نمی‌توانند وارد مرحلۀ بعد شوند بگویم که این تنها یک بازی‌ست مثل بازی‌ها و چالش‌های دیگر و خیلی که فراتر نگاه کنیم یک شبه‌مسابقه است. امیدوارم مراحل زندگی را یک‌به‌یک با پیروزی طی کنید و یا در مسابقات مهم و اهم، موفقیت کسب کنید. ثالثاً یک خسته نباشید جانانه هم به خودم و دوستان دیگرم که کمک‌حال این چالش بودیم (به خودمان که می‌توانیم خسته نباشید بگوییم، نه؟) و برگزارکننده تقدیم کنم و سرجمع به همه (شرکت‌کننده و کمک‌کننده) بگویم: «خسته نباشید دلاوران، خدا قوت پهلوانان!».

از آن‌جایی که بی‌عیب فقط خداست و هیچ‌کاری در این دنیا بی‌عیب نیست، لازم دانستم در جوار تسلیت، تبریک و تشکر، نیم‌نگاهی به نحوۀ برگزاری این برنامه داشته باشم. ابتدائاً قیاس یک چالش ادبی با مسابقات ورزشی، قیاسی‌ست مع‌الفارق؛ چه رسد به آن‌که رأی، رأی عوام‌الناس باشد. نحوۀ برگزاری چالش به صورت گروهی بود. اولاً باید دید در یک شبه‌مسابقۀ ادبی که قرار است همه با هم رقابت کنند، چرا گروه‌بندی؟ و ثانیاً این گروه‌بندی بر اساس چه ملاکی؟

ملاک که مشخص بود؛ قرعه. مشکل اساسی اما در سؤال اول است؛ چرا گروه‌بندی؟ جواب این سؤال در همان قیاس چالش با مسابقات ورزشی است؛ یعنی این چالش ادبی خواست که مثل مسابقات مثلاً جام‌جهانی باشد (کامنتی هست که شاهد این ادعاست). در مسابقات جام‌جهانی فوتبال اگر گروه‌بندی می‌شود، طبق یک ضابطه و قاعدۀ خاص و شناخت بر روی تیم‌هاست و اگر همه بخواهند با هم رقابت کنند، تعداد بازی‌ها از قاعدۀ تعریف شده برای جام خارج می‌شود. در یک چالش ادبی اما که هر مطلبی از یک گوشه می‌رسد، هیچ شناختی از افراد شرکت کننده نیست که حتی براساس قرعه آن‌ها را در یک گروه قرار داد. همۀ نوشته‌ها باید با هم رقابت کنند و این با گروه‌بندی ناسازگار است؛ همان‌طوری که در مسابقات مهم و اهم و حتی جشنواره‌های داخلی و خارجی این اتفاق می‌افتد.

مشکل اما در جایی ایجاد می‌شود که با قرعه، همه در یک گروه جزو ضعفای ادبیات می‌شوند و در یک گروه دیگر همه جزو فضلای ادبیات و گروه دیگر ضعفاء و فضلاء قاطی‌اند. آن‌جا که ضعفاء و فضلای ادبیات قاطی‌اند، باز می‌توان گفت عدالت تاحدودی برقرار می‌شود و فاضل گروه به بالا صعود می‌کند ان‌شاءالله. اما در آن‌جا که همه در یک گروه در یک سطحند؛ چه از دید قوت و چه از دید ضعف چه؟

با توجه به این مطلب و با استناد به این‌که پنج مطلب روز سوم و گروه سوم به مراتب ضعیف‌تر از سه مطلب روز اول و گروه اول بود، چگونه می‌توان غنائم را عادلانه تقسیم کرد؟ یعنی از آن گروهی که پنج‌نفر در یک سطح قرار دارند، یک‌نفر بالا بیاید _در صورتی که مطلبش ضعیف‌تر از محذوف گروه اول است_ و از آن گروه هم یک‌نفر؟ اجحاف نیست؟ (گروه‌ها برای مثال ذکر شده و این مشکل حاکم بر کل چالش بود).

چون قرار است همه با هم سنجیده شوند، بهتر بود از قبل مثلاً روزانه 5 مطلب به اشتراک گذاشته شوند؛ این‌جور هم دایرۀ حدسیات عوام برای شناخت نویسنده گسترده بود و منحصر به 5 حدس در یک گروه 5 نفره نمی‌شد و هم آراء که غنیمت‌های جنگ ادبیاتی هستند، عادلانه‌تر تقسیم می‌شد.

انتخاب در مسابقات ادبی و حتی جشنواره‌های مهم، عیناً مثل انتخاب شورای شهر و روستاست. تصور کنید انتخابات شورا گروه‌بندی شود. آن‌جایی که افراد قاطی‌اند، طبیعتاً زیاد مشکلی پیش نمی‌آید. مشکل اما جایی است که در یک گروه «قدرت‌الله، رحمت‌الله، نعمت‌الله، حشمت‌الله، حجت‌الله و ابراهیم» قرار گرفتند و هر کدام به ترتیب، 10، 8، 6، 5، 3 و 2 رأی می‌آورند. طبعتاً اگر کل مردم این شهر با وجود تأیید صلاحیت، این شش نفر را قبول نداشته باشند، هر کدام از این‌ها طایفه‌ای دارند که اسم آن‌ها را داخل صندوق بیندازد. آن‌وقت عادلانه است از بین این پنج‌نفر قدرت‌الله با 10 رای به کرسی مشورتی تکیه بزند که بر همان کرسی غضنفری تکیه زده که با رأی اکثریت مردم شهر، با 1000 رأی وارد شورا شده؟

آراء که مشخص می‌شود به ترتیب از بالا به پایین _مثلاً هفت نفر قرار است بر صندلی تکیه بزنند_ 7 نفری که بیشترین آراء را آورده بر صندلی تکیه می‌زنند و دو نفری که بعد از آن‌ها هستند، به عنوان علی‌البدل انتخاب می‌شوند و قدرت‌الله هم با همان 10 رأیش، وارد منزل می‌شود و به مدیریت خانواده می‌پردازد.

این‌ها را که نوشتم اولاً به این‌خاطر است که ناعدالتی به هرحال ناعدالتی‌ست، همان‌طور که قانون، قانون است؛ چه در یک مسابقۀ مهم باشد، چه در یک شبه‌مسابقه و ثانیاً چون دو دوره داور مسابقات داستان‌نویسی بوده‌ام، از چند و چون ماجرا آگاهم.

این چالش ادبی هم، از این منظر که با هم ردیفانش سنجیده شود، ضعیف عمل کرد و ان‌شاءالله تجربه خواهد شد و از این منظر خوب بود که خوبانی دست به قلم شدند و توانستم هر چند کم، متون قابل توجهی را مطالعه کنم  و از این بابت باز به شرکت کنندگان می‌گویم: «خسته نباشید دلاوران، خداقوت پهلوانان».

قلمتان تیز و بران برای نگاشتنِ ایام ربیع و صیف و شتاء و خزان!

والسلام

http://bayanbox.ir/view/2739966212217337529/124.jpg

+ کلیک

عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 88 تاريخ : دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت: 15:35