یک مشت حرفِ قلنبه شده کنجِ دل

ساخت وبلاگ
Related image

دو سه ترمی می شود که با دکتر قاف کلاس داریم. حقا که جزو بزرگ ترین افتخارات زندگیم میدانم شاگرد این مرد بودن را. و هر روز به این فکر میکنم که در زندگی ام چه کار مثبتی انجام داده ام که خدا مرا شایسته این دانسته که از یکجا بکند و بنشاندجای دیگر تا امروز شاگرد استاد باشم و پای حرف هایشان بنشینم و در سکوت فقط عمیق گوش بدهم. آنقدر که حتی چشم ها و دست هایم هم سر کلاس گوش شوند. دیروز که با استاد قاف کلاس داشتیم حرف قشنگی زدند. از آن حرف ها که قابلیت این را دارند آب طلا بگیریشان و بزنی سر درِ اتاقت. استاد میگفتند ما هنوز آدم های دشمن شناسی نشده ایم و هر چه ضربه میخوریم از همین دشمن نشناسی هایمان است. استاد راست میگفتند. چقدر راست میگفتند.
صفحه ی اینستا را که باز میکنم مواجه میشوم با کرور کرور پست که مضمون همه شان خلاصه در این دو کلمه است :«1. اسکار 2. اصغرِ فرهادی» هیچ وقتِ خدا آدمِ خشکی نبوده ام و نیستم.  همیشه حرف همه کس را گوش کرده ام چه موافق و چه مخالف. خوب هم گوش کرده ام. بعد با سنگِ محکِ عقل و دین سبک سنگینشان کرده ام و به یک نتیجه رسیده ام و با این وجود حقیقتا نمیدانم این همه شادی امروزِ مردم از کجا دارد نشات میگیرد. بنظرم خوشحالی مان درست مثل این می ماند که کسی بیاید گردنبدِ طلای دختر بچه ای را میان کوچه با یک بستنی قیفی معاوضه کند و دختر بچه از این تبادل تا سر حد مرگ ذوق زده شود. دختر بچه گناهی ندارد. به دختر بچه نمی شود خرده ای گرفت. او خوشحال است. حق هم دارد که خوشحال باشد. به هر حال او چیزی گرفته که برایش دوست داشتنی بوده اما مشکل اینجاست که متوجه نبوده که چه داده و چه گرفته.
داخل کانالِ تلگرامی اش استاتوس زده:«اسکار چرند ترین حرفا، میرسه به اون آدمایی که باز تا دیدن فرهادی اسکار گرفته روشنفکریشون شرو شده...» باشد عزیزِ ایرانی. باشد هم وطنِ دوست داشتنی. ما چرند گو. حرف های ما یک مشت مزخرف. هالیوود و دست اندر کارانش اندِ با مرام ها. داوران همگی دوستدارِ ایران و ایرانی جماعت. دو اسکار این چند سال اخیر نوش جان همه مان ولی بیایید کمی فکر کنیم. فکر کردن که بد نیست. هست؟
تویی که متن می نویسی برای اصغر آقا و یکی مردِ جنگیِ بهتر از صد هزار می نامیش بد نیست این را هم بدانی که وقتی یک پرفسورِ فرانسوی در داخل مرز های کشورت دخترِ چادری ای را می بیند که فرانسه صحبت کردن بلد است با چشم های از تعجب گرد شده می پرسد:«مگه توی کشور شما دختر هایی با این نوع پوشش هم اجازه ی یاد گرفتن فرانسه دارند؟» این را هم بشنو که وقتی پسری از مردم سرزمینت می رود آن سر دنیا میان مکالماتش با یک شهروند آمریکایی می شنود که با اکراه و طعنه قاطیش می پرسد :«راستی مرد های ایرانی همه شون اینقدر هوس بازن و خوب نقشِ آدم حسابی رو بازی میکنند؟» بله این یک حقیقتِ تلخِ محض است که ما نتنها هیچ دشمن شناس های خوبی نیستیم بلکه به دشمن چشمِ دوستی هم داریم. که اگر  واقع نگر بودیم جای دست و سوت زدن امروز به حالِ خودمان ضجه میزدیم. به حال مردمی که خودشان برای به لجن کشیده شدن تصویرشان در دید مردم جهان دست و جیغ و هورا می کشند.
جنابِ آقایِ اصغرِ فرهادی، کارگردانِ محبوبِ این روز هایِ مردمِ کشورم! مبارکتان باشد دو اسکارِ شدن. ولی راستش را بخواهید من بعنوان کوچک ترین عضوِ این خانه ی بزرگ به شخصه هرگز حاضر نیستم روزی با بُلد کردن مشکلات مملکتم و معرفی مردم کشورم به سیاه ترین شکل ممکنشان آن هم در اذهان جامعه جهانی، اسکار بگیرم. من حاضر نیستم بخاطر قهقهه مستانه یِ مخفی شده پشتِ لبخندِ دشمنم که از سرِ موفقیتش در نابود کردنِ ایران و ایرانی در نگاه مردم جهان است شاد باشم و اشکِ شوق بریزم. من امروز زار زار گریه میکنم به حالِ زارِ مردمی که دشمنشان را نشناختند و برای افتادن در دامِ رنگ و لعاب داده شده اش با یک مشت تزویر از شادی در پوست خود نگنجیدند. من در سکوتِ اتاقم از این درد به خودم میپیچم که زنِ چادری بعنوانِ یک انسانِ بی سوادِ واقع در پایین ترین سطوح جامعه اش به مردم دنیا معرفی شد. من در میانِ پچ پچ های مردمم وقتی با ذوق از این میگویند که دی کاپریو یک اسکار دارد و اصغر ما دوتا و اصلا هم متوجه نیستند چه شد که در این فاصله ی کوتاه اصغر آقاشان دو اسکاره شد و به چه قیمتی دو اسکاره شد، میمیرم.
کاش حواسمان بود به این که شناختِ دشمن از اساسی‌ترین شرایط موفقیت در تمامی‌عرصه‌هاست. کاش یادمان نمی رفت که انسان در تمام طول حیات بشری اش ضربه‌های فراوانی از دشمن ناشناخته خودش خورده است. چقدر در این زمینه زیبا گفته اند حضرتِ امیرِ جان:«شر الاعداء ابعدهم غورا و اخفاهم مکیده؛بدترین دشمنان کسی است که دشمنی اش عمیق‌تر بوده و بیشتر کیدش را مخفی می‌دارد.» و :«اکبر الاعداء اخفاهم مکیده؛ بزرگ‌ترین دشمنان کسانی‌اند که حیله خود را بیشتر پنهان می‌دارند.»
حواسمان به این دشمنی، که خطرناک‌ترین دشمنی‌هاست باشد. یادمان نرود آدمی همیشه بدترین ضربه را وقتی میخورد که از دشمن توقع دشمنی نداشته.
#
عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 85 تاريخ : شنبه 21 اسفند 1395 ساعت: 22:38