آدم‌ها نانِ دل‌شان را می‌خورند!

ساخت وبلاگ

آدم‌ها بزرگ که می‌شوند، فکر می‌کنند بزرگ می‌شوند! شاید هم بشوند، خدا را چه دیدی! اما مطمئناً بهتر است که خودشان به بزرگ‌بودن یا شدن‌شان فکر نکنند. چراکه ذاتِ کثیفِ انسانی‌مان، ما را دچار توهمات غریبی می‌کند. همین الان که دارم این مطلب را می‌نویسم، خیال می‌کنم آن‌قدر بزرگ شده‌ام که می‌توانم از این قبیل چیزهای بزرگ بلغور کنم! شاید بی‌خود نبوده که نبیّ بزرگوار اسلام، تا پایان عمر، هرگاه کودکی را می‌دیدند، زودتر از کودک، لب به سلام می‌گشودند. شاید می‌خواستند هر روز و هر بار که توی کوچه‌ها قدم می‌زدند، یادشان بماند که نبی‌بودن و دانا بودن و معراج‌رفتن و مسلمان‌شدن و انفاق‌کردن و حج‌رفتن و تربیتِ شاگرد، هیچ کدام دلیل نمی‌شود که خود را آن‌قدر بزرگ ببینند که انتظار داشته باشند دیگران، مقدم بر او، به او سلام دهند!

مالِ اینجاست: tyekz.blog.ir، از یاسونِ کبیر؛ کسی که فهمید آن‌قدر بزرگ نشده است که کودکی را مجبور کند برایش از یخچال، آب بیاورد.

قرآن را بردارید. برداشتید؟ پارچۀ نم‌داری روی آن بکشید و گرد و خاکش را بزدایید. کشیدید؟ بازش کنید. ورق بزنید و سورۀ نساء را بیاورید. 79 آیه بشمارید:

«آن‌چه از نیکی‌ها به تو رسد از جانب خداست و آن‌چه از بدی‌ها به تو رسد از سوی خود توست!»

همین است. کسی که ریز می‌شود در کوچک‌ترین و ریزترین اعمال و کردار روزانه‌اش و تک به تک، شب به شب، محاسبه می‌کند که کجاها خوب کرده و کجاها گند زده و البته سعی بر گندزدایی کرده و خوبی‌ها را در همان قفسۀ سینه حفظ می‌کند، آدم بزرگی است. بی‌خود نیست که گفتند: «آدما نون دل‌شون رو می‌خورن!»

تقدیم به یاسینِ عزیزم.

عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 90 تاريخ : جمعه 15 ارديبهشت 1396 ساعت: 16:11